سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند، بنده مؤمنِ درویشِ آزرمگین و عیالوارخود را دوست دارد. [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
 
شنبه 90 مهر 23 , ساعت 3:47 عصر

بهائیت آئینی مملو از تناقضات

بهائیت و بابیت را اگر بتوان به عنوان یک آئین قبول کرد آئینی پر از تناقضات و سوالات بی پاسخ است که یک عقل سلیم نمی تواند با وجود این مسائل و تناقضات آن را به عنوان یک آئین ایدئال برگزیند . بنا به مقتضیات در این وبلاگ به برخی از این تناقضات اشاره نموده و سوالات بی پاسخ را مطرح می نمایم و اگر کسی پاسخی مناسب و معقول و منطقی برای این پرسشها ارسال نماید ممنون می شویم .

1-      آقای عبدالبهاء اشاره کرده اند، سراسر تفسیر سوره ی یوسف علی محمد شیرازی به حضرت امام زمان علیه السلام اشاره هایی فرموده - اند:  " آغاز گفتار نمود و مقام بابیت اظهار و از کلمه ی بابیت مراد او چنان بود که من واسطه فیوضات از شخص بزرگواری هستم که هنوز در پس پرده عزت است و دارنده کمالات بی حصر و حد، به اراده ی او متحرکم و به حبل ولایش متمسک و در نخستین کتابی که در تفسیر یوسف مرقوم نموده در جمیع مواضع خطاب هایی به آن شخص غائب که از او مستفید و مستفیض بوده نموده و استمداد در تمهید مبانی خویش جسته و تمنای فدای جان در سبیل محبتش نموده و از جمله این عبارت است: یا بقیةالله قد فدیت بکلی لک و رضیت السب فی سبیلک و ما تمنیت الا القتل فی محبتک" (مقاله ی شخصی سیاح، جناب عبدالبهاء، صفحه ی 2)

سوال اینجاست که آیا کسی می تواند فدای خودش بشود ؟ آیا می تواند تمنای قتل در راه محبت خودش را داشته باشد ؟ چون بهائیان معتقدند جناب علی محمد شیرازی امام زمان شیعیان و مسلمانان بوده و با ظهور او دین اسلام پایان یافته و دین بهائیت شروع شده است ولی باید به این سوال پاسخ دهند که اگر حسینعلی نوری ( بهاء الله ) پیامبر الهی است و علی محمد شیرازی مبشر او و آئین اوس این بقیه الله کیست که علی محمد شیرازی فدائی اوست و حاضر است اینگونه در راه او ازخود گذشتگی به خرج دهد ؟



لیست کل یادداشت های این وبلاگ